• 1400/06/02 - 07:31
  • - تعداد بازدید: 385
  • - تعداد بازدید کنندگان: 385
  • زمان مطالعه: 7 دقیقه

مصاحبه با دکتر سيدکاظم ملکوتي در روز پزشک

مصاحبه با دکتر سيدکاظم ملکوتي در روز پزشک

261864.mp3 مصاحبه با دکتر سيدکاظم ملکوتي در روز پزشک









مصاحبه با دکتر سيدکاظم ملکوتي در روز پزشک



مصاحبه با دکتر سيدکاظم ملکوتي در روز پزشک


روابط عمومي دانشکده علوم رفتاري و سلامت روان- انستيتو روانپزشکي تهران ضمن تبريک به همه پزشکان و مدافعان سلامت، در روز پزشک، گفتگويي با دکتر سيدکاظم ملکوتي عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشکي ايران انجام داده که متن آن به شرح زير است:
 لطفا خودتان را معرفي کنيد.
من سيدکاظم ملکوتي، استاد روانپزشکي دانشگاه علوم پزشکي ايران هستم.
چه شد که به رشته پزشکي علاقمند شديد؟
يکي از دلايل علاقمندي من به اين رشته به دوران کودکي برمي گردد و تشويق، ترغيب و چشم‌اندازي که خانواده ايجاد کرده بودند. از سوي ديگر در دوران کودکي و بازي هاي کودکانه همراه پسردايي عزيز و مرحومم که چند سال پيش به دليل تومور مغزي فوت کرد و او هم پزشک بود، هميشه در مورد نيازمندان صحبت مي‌کرديم و فيلم‌هايي که از درد و رنج‌هاي مردم آفريقا مي ديديم باعث شد فکر کنيم که در رشته پزشکي مي توانيم کمکي براي نيازمندان باشيم.
سخت ترين لحظه در زندگي يک پزشک چيست؟
لحظه‌اي است که بيمارش در شرايط سختي قرار مي گيرد و با مرگ دست و پنجه نرم مي‌کند، پزشک سعي دارد به بيمار کمک کند تا بهبود يابد و فوت نکند، در اين لحظه حساس، پزشک دلش مي‌خواهد مرتب بالاي سر بيمار باشد و مدام نتيجه درمان و آزمايش‌ها را پيگيري مي‌کند و لحظه سختي است که شاهد دست و پازدن بيمار بين مرگ و زندگي باشي. در اين لحظات سخت، پزشک همه کاري مي‌کند و لحظه به لحظه رصد مي‌کند تا بيمارش زنده بماند و سلامتيش را به‌دست آورد و حتي به‌صورت تيمي از همکاران کمک مي‌گيرد. حال اگر زحماتش به ثمر نرسد و بيمار فوت کند، واقعا لحظه سختي است که فکرش درگير اين مساله مي شود که شايد در اين امر کوتاهي کرده باشد.

چند نکته کليدي که در دوران طبابت به آنها دست يافته ايد، بيان کنيد.
مهم‌ترين نکته حاذق‌بودن پزشک و دستيابي او به جديدترين يافته‌هاي علمي است.
نکته بعدي رابطه انساني است که پزشک با بيمار برقرار مي‌کند، همدلي و همفکري که بين پزشک و بيمار برقرار مي‌شود، توسط بيمار درک مي‌شود و بيمار متوجه دلسوزي پزشکش مي‌شود و منجر به همکاري وي مي‌گردد و دستورات پزشک را با دل و جان مي‌پذيرد.
نکته ديگر تجربيات و درس‌هايي است که از بيماران آموختم و من مديون تک تک آنها هستم و بايد اين درس‌ها را به همکاران جوان هم منتقل کرد.
توصيه شما به پزشکان جوان تازه فارغ التحصيل شده چيست؟
بيمار به اندازه لازم براي پزشک احترام قائل است، بنابراين رفتار پزشک نبايد حاکي از فخرفروشي يا خودبزرگ‌بيني باشد. بيماران از همه سطوح اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي هستند و اين هنر پزشکان است که رابطه انساني را متناسب با روحيات، سطح تحصيل و دانش آنها برقرار کنند. پزشکان راه طولاني را براي پزشک شدن طي مي‌کنند و پزشک‌شدن و متخصص شدن تازه شروع تلاش آنهاست و اين راه تمام شدني نيست.
توصيه مي‌کنم که همواره دانش خود را به روز کنند، چرا که گنجينه‌اي از تجربه که همان مراجعان هستند در اختيار آنهاست و بايد براي روبه‌روشدن با چالش‌هاي متعدد تحصيلي، مالي، خانوادگي و چالش‌هاي مرگ و زندگي، پيشرفت و ناکامي که در مسير آنهاست و تمام‌شدني نيست، آماده باشند.
بهترين و تلخ ترين خاطره خود را از دوران پزشکي يا دوران سربازي بگوييد.
لحظات شيرين من زمان اينترني بود که تازه در شهرستان هاي کوچک اطراف اصفهان که محل تحصيلم بود، شروع به کار کردم و خوشحال بودم که باتوجه به تحصيلي که دارم، هم مي توانم کار کنم و هم درآمد اندکي داشته باشم که در حال حاضر شايد به خاطر شرايط سخت اقتصادي کنوني مساله درآمدزايي پررنگ تر باشد.
يادم هست زماني که در مشهد امتحان بورد تخصصي روانپزشکي داشتيم، در شب امتحان فشار زيادي را تحمل مي کرديم و حتي بعد از امتحان، سوالات را با دوستان مرور مي کرديم که به کدام سوالات پاسخ درست يا اشتباه داديم و موقعي که مشخص شد من رتبه اول را به دست آوردم براي من لحظه شيريني بود، به خصوص که همسرم در آن لحظه همراه من بود و بدون کمک هاي ايشان به وجود آمدن اين لحظه شيرين ممکن نبود.
در دوران سربازي ما لحظات سختي را در زمان جنگ داشتيم، بعد از طي دو هفته آموزش وارد صحنه هاي جنگ شديم و ديدن صحنه هاي کشته شدن، حملات، آسيب ها و جراحت هايي که به عزيزان وارد مي شد و به اورژانس منتقل مي شدند دردناک بود، به خصوص وقتي که با جواني در اورژانس آشنا شده بودم که با من کار مي کرد و بعد از يکي از اين حمله ها، ايشان را از خط مقدم با پاي قطع شده به اورژانس آوردند که درمان شد و بعد هم به تهران اعزام شد و هنگامي که من به مرخصي آمدم، بعد از چند روز متوجه شدم که اين آفاپسر همسايه ديوار به ديوار ما در تهران است. از اين خاطرات و لحظه هاي تلخ خيلي زياد بود، دوران پزشکي پر از چالش، دردسر و گرفتاري هايي است که ما پزشکان از قبل متوجه هستيم که قطعا با اين چالش‌ها روبه‌‌رو مي‌شويم.

لطفا در مورد علائق شخصي خود توضيح بدهيد.
علاقه من به خصوص در اين سالهاي اخير قولي بود که به خودم و به دانشگاه داده بودم، که بخش سالمندي دانشگاه را ايجاد کرده و توسعه بدهم. خدا را شکر در کنار ساير همکاران موفق به ايجاد چهار حلقه سالمندي شديم:
اولين حلقه فلوشيپ سالمندان و دومين حلقه رشته سالمندشناسي در دانشکده علوم رفتاري و سلامت روان بود، حلقه سوم رشته طب سالمندي در دانشکده پزشکي و آخرين حلقه هم مرکز تحقيقات سلامت روان سالمندي است که اميدوارم ايجاد اين فرصت ها، منبع ارتقا دانشگاه علوم پزشکي ايران باشد.
 
با توجه به اينکه شما روانپزشک هستيد لطفا نکاتي در زمينه بيماري کرونا که لازم است خوانندگان بدانند بفرماييد.
از يک طرف نکاتي که مردم بايد رعايت کنند، در حالي که با درد بزرگي روبه رو هستيم و روزانه شاهد فوت صدها نفر از عزيزان و هم وطنانمان هستيم، همان رعايت پروتکل هاي بهداشتي است، چرا که بي توجهي گروهي را مي بينيم که همچنان به مسافرت مي روند، يا در مراسم عزا و عروسي شرکت مي کنند و باعث گسترش بيماري و عفونت و در نتيجه فوت عزيزان مي شوند. مردم در همه جاي دنيا خسته شده اند، ولي متاسفانه اين بحران به اين زودي تمام نمي شود و مرتب سويه هاي جديدي از ويروس کرونا را مي بينيم که شديدتر مي شود، بنابراين جز با همفکري و همدلي و کمک کردن و رعايت شيوه نامه هاي بهداشتي از سوي مردم چاره ديگري نيست.
از سوي ديگر دولتمردان نبايد سياست را در سلامت دخالت دهند، مشکلات سياسي همه جاي دنيا هست، ولي سلامت و امنيت مردم و تامين بهترين نوع واکسن بايد در الويت قرار گيرد.
اگر ما از مردم مي خواهيم که پروتکل ها را رعايت کنند و تاب آوري بيشتري داشته باشند، از آنطرف هم از دولتمردان مي خواهيم که تمهيدات سريع و کارآمدي را بينديشند.
 
 چه توصيه اي به کساني که مي خواهند پزشک شوند داريد.
يک پزشک بايد سينه فراخي داشته باشد، يک پزشک نه تنها به IQ بلکه به EQ احتياج دارد که بايد آن را براي مديريت رفتار و هيجاناتش و توانايي حل مساله براي مقابله با چالش ها و پيداکردن راه حل هاي شخصي و اجتماعي براي چالش ها در وجود خود پرورش دهد.
يک پزشک بايد از لحاظ شخصيتي و دانش، فردي قوي باشد، پزشکي فقط خواندن کتاب ها، جزوه ها و مباحث تئوري نيست و فرد بايد براي مواجه شدن و به استقبال رفتن چالش ها توانمند بار بيايد. با هر چالشي يک توانايي و يک پتانسيل ايجاد مي شود.
کساني که مي خواهند پزشک شوند بايد جرات، شهامت، توانايي حل مساله، مديريت بحران، برنامه ريزي، آينده نگري، مقاومت، تاب آوري و شجاعت داشته باشند و يا آنها را کسب کنند.
 
 خبرنگار : زهره راخ



  • گروه اخبار : [اخبار پايگاه]
  • کد خبر : 261864
:
کلیدواژه ها
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

Template settings