شهادت حضرت زهرا (س) برعموم مسلمانان تسليت باد
شهادت حضرت زهرا (س) برعموم مسلمانان جهان تسليت باد
من با که گويم اين که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تيره غربت نهان شده
بانوي بي نشان که به هرسو نشان زاوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده
فاطمه جان! اين شبها، واپسين شبهايي است که دست مادري برسرحسن و حسين ميکشي؛ و اين دقايق آخرين لحظاتي است که گيسوان زينب به دستان تو شانه ميشود.
سلام علي را درکوچه پسکوچههاي غربت گرفته مدينه، هيچ مردي نيست که جوابي دهد. اين شبها تنها فرصتي است که علي(ع) جواب سلامهايش را تمام وکمال، از لبهاي لرزان تو ميشنود.اين شبهاکه بگذرد، چشمان اشک بار ابوذرديگر صحنههايي را نخواهدديدکه مادري نوجوان، با يک دست 2طفلش را خواب و بادست ديگرگندم را براي مصرف شبانه خانواده آرد کند و اينکار آنقدر طاقتش را طاق کرده باشدکه دستاس، دستانش را به جراحت کشانده باشد.
اين شبهاکه به صبح برسد ديگر بلال جرات نخواهدکرد در مأذنه، نواي محمدياش را بلند کند، چرا که همان يکدفعه بعد از وفات نبي(ص) که به خواهش و اصرار زهرا(س) از مأذنه بالا رفت، براي تمام عمرش کافياست. نوبت اذان گفتني که در ميانه آن خبرآوردند«بس است بلال! تو را به خدا بس است! ديگر اذان مگو که نزديک است زهرا در فراق پدر جانش از بدن مفارقت کند». اين شبها که تمام شود، از 5نفر، آيه تطهير، يکنفر ديگر نيز به آسمان پرواز خواهدکرد.
«ميخ ودروديوار» از اينجا به بعد تا انتهاي تاريخ نشان شرم و ننگ را به دوش خواهندکشيد. پيشتر از اين دستور آمده بود خانههاي صحابه که به سمت مسجد النبي گشوده ميشد، مسدود شود مگردر خانه اهلبيت که از آن تو بود وعلي؛ اما اين روزها آن يک در را هم به ظلم و جور بستند.هنوز سفارشهاي پدر در کوچههاي مدينه شنيده ميشود که فرمودند:«فاطمه بضعه مني، هر کس فاطمه را برنجاند من را آزار داده و هرکس من را بيازارد خداي را آزرده.»
زهراجان! شايد اين نامهرباني با تو دستمزد رشادتها و شجاعتهاي علي بود در بدر و احد وخيبر؛ يا شايد اينها همه حسادت به آيه کوثر بود که انااعطيناک الکوثر. فاطمه جان! توبايد مجروح و جانباز در رکاب ولي جان ميسپردي تا در زمين زمان، عصمت فاطمي دردمند باقي بماند. زهراجان! اي نوگل پژمرده باغستان عترت! توپاسخ خدا بودي به صداي اعتراض ملائک که «اتجعل فيها من يفسد فيها ويسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک ونقدس لک»؛ وچه زود قابيليان، تو را، آن پاسخ «اني اعلم ما لاتعلمون» را، از زمين کوچ دادند. رفتن تو حق را مظلوم و غريب کرد؛ فقداني که سالها بعد در زمين عاشورا خود را نشان داد.