درگفتگو با دکتر شبنم نوحه سرا دانشيار گروه روانپزشکي
درس هايي که در دوران کرونا آموختيم
گفتگو با دکتر شبنم نوحه سرا؛ دانشيار گروه روانپزشکي دانشگاه ايران درس هايي که در دوران کرونا آموختيم
261946.mp3
درس هايي که در دوران کرونا آموختيم
گفتگو با دکتر شبنم نوحه سرا؛ دانشيار گروه روانپزشکي دانشگاه ايران
درس هايي که در دوران کرونا آموختيم
درس هايي که در دوران کرونا آموختيم
قريب به دو سال است که ويروس کرونا جهان را فرا گرفته و تبعات زيادي به همراه خود براي بشر ايجاد کرده است. بيماري، رکود اقتصادي و از دست دادن عزيزان، از جمله دستاوردهاي تلخ اين ويروس براي انسان بوده اما با تغيير سبک زندگي و کار، دوره نويني در کسب و کار و ارتباطات نيز بوجود آمد که بايد مورد توجه قرار گيرد .
به همين بهانه روابط عمومي دانشکده پزشکي با دکتر شبنم نوحه سرا؛ دانشيار گروه روانپزشکي دانشگاه علوم پزشکي ايران گفتگويي انجام داده که به آن مي پردازيم.
خانم دکتر با گذشت حدود دو سال از درگيري جهان با ويروس کرونا، به نظرشما آيا دستاوردهاي مثبتي هم مي توان از اين دوران داشت؟
بله همينطوره، سالهاي آينده در تاريخ ميخوانند که چند سالي مردم جهان درگير يک بيماري واگير بودند که آنها را خانهنشين و کسب و کارها را تعطيل کرد. روي صورتها نقاب زد و همنوعاني را به سوگ نشاند. اما آيا ميتوان اميدوار بود نسلي که اين دوران را تجربه کرده، دستاوردهايي از اين دوران سخت با خود داشته باشد و کرونا با تمام تلخيهايش، درس و توشهاي هم همراه ما کرده باشد؟ گرچه هنوز سايه مزاحم کرونا از روي ما برداشته نشده، به نظر ميرسد الان فرصت مناسبي براي انديشيدن به اين درسها و دستاوردها باشد. از جمله دستاوردهاي کرونا براي انسان مي توان به تجربه زندگي و کار در فضاي آنلاين، تعادل بين مراقبت کافي و آرامش، تعادل بين مراقبت کافي و آرامش، همدلي با خود، درک حضور ديگران از لحظه لذت بردن اشاره کرد که درادامه به شرح اين موارد مي پردازيم.
تجربه زندگي و کار در فضاي آنلاين را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
گرچه بار اصلي تعاملات انساني با حضور فيزيکي امکانپذير است اما فضاي آنلاين نيز امکانات زيادي براي برخي فعاليتها فراهم کرده؛ از برنامههاي آموزشي و جلسات کاري گرفته تا برخي معاشرتهاي اجتماعي، مراسم جشن و سوگواري و دورهميهاي دوستانه. شايد تا دو سال پيش تصور اين حجم از کار آنلاين براي مان قابل باور نبود، اما اين را وقتي از عمق جان درک کرديم که در اين مدت به ناچار مجبور شديم حجم عمدهاي از فعاليتهايمان را در اين فضا بگذرانيم. حالا به سختيها و محدوديتهايش تن دادهايم و آماده ايم که بهتر و متناسبتر از امکانات و مزيتهاي آن، حتي بعد از برداشته شدن محدوديتهاي کرونايي، بهرهمند شويم.
چگونه مي توانيم بين نگراني از بيماري و داشتن آرامش تعادل برقرار کنيم؟
ترس مفرط، آرام و قرار و قدرت مراقبت از خودت را از بين ميبرد و بدون ترس، رعايت بهداشت و مراقبت از خطرهاي واقعي کمرنگ ميشود. ترس زياد و بيخيالي هر دو زيانآور هستند. جاي مناسب را بايد در نقطهاي همين حوالي نگراني و تسلط به خود جستجو کرد. اين که هم گوش به زنگ و هوشيار بمانيم و هم بتوانيم زندگيمان را پيش ببريم، نيازمند توانايي و تمرين است و اگر به اين تعادل دست پيدا کنيم، در موقعيتهاي ديگر زندگي هم ميتوانيم از آن استفاده کنيم.
به نظر شما چگونه مي توان در اين دوران سخت با خودمان مهربان تر باشيم؟
شرايط زندگي با کرونا پر از ابهام و پيچيدگي و در نتيجه سرشار از ترس و استرس است. کسالت و بي حوصلگي هم نتيجه طبيعي خانهنشيني و محدوديتهاي کرونايي است، گاهي خشم و عصبانيت از اين شرايط هم سراغمان ميآيد.
فرصت خوبي تست تا عملاً بياموزيم؛ حق دادن به خودمان را و همدلي با حسها و عواطف شديد و گاه عجيب و غريبي که درگيرمان کرده است. اگر بتوانيم به ترس، شم و کسالتمان حق بدهيم، بهتر ميتوانيم بر آنها مسلط بشويم به جاي اينکه آنها بر ما مسلط شوند و اختيار زندگيمان را به دست بگيرند.
با توجه به قرنطينه هاي طولاني و دوري از نزديکان مان از نظر شما چه تغييراتي در ما بوجود آمد؟
آن چه که به انسان فارغ از هر مرام و عقيده اي مي تواند معنا و جهت بدهد و براي زندگي انگيزه ايجاد کند، دغدغه ديگري را داشتن، فکر کردن به ديگران، و اهميت دادن به آنها است. از حضور فيزيکي به شکل معمول در کنار هم محروم مانديم و تازه فهميديم، بودن در کنار ديگران برايمان چه معنا و نقش مهمي داشت. اما کرونا به همه ما سخت گرفت و به بعضيهايمان بيشتر از بقيه. آموختيم که با گرفتن دست ديگري، دستهايمان زندهتر ميشود.
در دوران پاندمي کرونا بيشتراتفاق مي افتد که انگيزه کافي براي بسياري از فعاليت ها نداشته باشيم آيا اين احساس طبيعي است؟
اگر قرار است آدم جواني که کاملا سالم، زنده، فعال و ورزشکار است، ظرف دو هفته با کمي سرفه و کمي تب ناگهان ريهاش سفيد شود و از دست برود، صحنهاي که بارها در اين ماهها متاسفانه تجربه کرديم، پس اين زندگي براي چيست؟ چرا بايد تلاش کنيم؟ همه دستاوردهايمان، نمره، مدرک، شغل و مقام چه اهميتي دارد؟ اين همه تلاش براي موفقيت کسب کردن، در يک لحظه بر باد برود، اصلاً چرا بايد به آن اهميت بدهيم؟
غلبه حس پوچي و از درون بيمعنا شدن، ويژگي دوران معاصر ماست. کرونا فناپذيريمان را به يادمان آورد و با اين همه تلخي به ما آموخت که تلاش براي هر هدف خواستني اگر در لحظه هم نتواند سيرابمان کند، چيزي کم دارد. اگر جزء جزء تلاش ما براي رسيدن به هدف، شمهاي از آن هدف را نداشته باشد، حتي زمان خيلي طولاني هم براي از بين بردن حسرت و نارضايتيمان کافي نيست.
اميدوارم اين دوران با همه سختيهايش، بيشترين بهرهها و دستاوردها را براي سلامت همه شما عزيزان به همراه داشته باشد.
پايان گفتگو//
مرجان خرم
به همين بهانه روابط عمومي دانشکده پزشکي با دکتر شبنم نوحه سرا؛ دانشيار گروه روانپزشکي دانشگاه علوم پزشکي ايران گفتگويي انجام داده که به آن مي پردازيم.
خانم دکتر با گذشت حدود دو سال از درگيري جهان با ويروس کرونا، به نظرشما آيا دستاوردهاي مثبتي هم مي توان از اين دوران داشت؟
بله همينطوره، سالهاي آينده در تاريخ ميخوانند که چند سالي مردم جهان درگير يک بيماري واگير بودند که آنها را خانهنشين و کسب و کارها را تعطيل کرد. روي صورتها نقاب زد و همنوعاني را به سوگ نشاند. اما آيا ميتوان اميدوار بود نسلي که اين دوران را تجربه کرده، دستاوردهايي از اين دوران سخت با خود داشته باشد و کرونا با تمام تلخيهايش، درس و توشهاي هم همراه ما کرده باشد؟ گرچه هنوز سايه مزاحم کرونا از روي ما برداشته نشده، به نظر ميرسد الان فرصت مناسبي براي انديشيدن به اين درسها و دستاوردها باشد. از جمله دستاوردهاي کرونا براي انسان مي توان به تجربه زندگي و کار در فضاي آنلاين، تعادل بين مراقبت کافي و آرامش، تعادل بين مراقبت کافي و آرامش، همدلي با خود، درک حضور ديگران از لحظه لذت بردن اشاره کرد که درادامه به شرح اين موارد مي پردازيم.
تجربه زندگي و کار در فضاي آنلاين را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
گرچه بار اصلي تعاملات انساني با حضور فيزيکي امکانپذير است اما فضاي آنلاين نيز امکانات زيادي براي برخي فعاليتها فراهم کرده؛ از برنامههاي آموزشي و جلسات کاري گرفته تا برخي معاشرتهاي اجتماعي، مراسم جشن و سوگواري و دورهميهاي دوستانه. شايد تا دو سال پيش تصور اين حجم از کار آنلاين براي مان قابل باور نبود، اما اين را وقتي از عمق جان درک کرديم که در اين مدت به ناچار مجبور شديم حجم عمدهاي از فعاليتهايمان را در اين فضا بگذرانيم. حالا به سختيها و محدوديتهايش تن دادهايم و آماده ايم که بهتر و متناسبتر از امکانات و مزيتهاي آن، حتي بعد از برداشته شدن محدوديتهاي کرونايي، بهرهمند شويم.
چگونه مي توانيم بين نگراني از بيماري و داشتن آرامش تعادل برقرار کنيم؟
ترس مفرط، آرام و قرار و قدرت مراقبت از خودت را از بين ميبرد و بدون ترس، رعايت بهداشت و مراقبت از خطرهاي واقعي کمرنگ ميشود. ترس زياد و بيخيالي هر دو زيانآور هستند. جاي مناسب را بايد در نقطهاي همين حوالي نگراني و تسلط به خود جستجو کرد. اين که هم گوش به زنگ و هوشيار بمانيم و هم بتوانيم زندگيمان را پيش ببريم، نيازمند توانايي و تمرين است و اگر به اين تعادل دست پيدا کنيم، در موقعيتهاي ديگر زندگي هم ميتوانيم از آن استفاده کنيم.
به نظر شما چگونه مي توان در اين دوران سخت با خودمان مهربان تر باشيم؟
شرايط زندگي با کرونا پر از ابهام و پيچيدگي و در نتيجه سرشار از ترس و استرس است. کسالت و بي حوصلگي هم نتيجه طبيعي خانهنشيني و محدوديتهاي کرونايي است، گاهي خشم و عصبانيت از اين شرايط هم سراغمان ميآيد.
فرصت خوبي تست تا عملاً بياموزيم؛ حق دادن به خودمان را و همدلي با حسها و عواطف شديد و گاه عجيب و غريبي که درگيرمان کرده است. اگر بتوانيم به ترس، شم و کسالتمان حق بدهيم، بهتر ميتوانيم بر آنها مسلط بشويم به جاي اينکه آنها بر ما مسلط شوند و اختيار زندگيمان را به دست بگيرند.
با توجه به قرنطينه هاي طولاني و دوري از نزديکان مان از نظر شما چه تغييراتي در ما بوجود آمد؟
آن چه که به انسان فارغ از هر مرام و عقيده اي مي تواند معنا و جهت بدهد و براي زندگي انگيزه ايجاد کند، دغدغه ديگري را داشتن، فکر کردن به ديگران، و اهميت دادن به آنها است. از حضور فيزيکي به شکل معمول در کنار هم محروم مانديم و تازه فهميديم، بودن در کنار ديگران برايمان چه معنا و نقش مهمي داشت. اما کرونا به همه ما سخت گرفت و به بعضيهايمان بيشتر از بقيه. آموختيم که با گرفتن دست ديگري، دستهايمان زندهتر ميشود.
در دوران پاندمي کرونا بيشتراتفاق مي افتد که انگيزه کافي براي بسياري از فعاليت ها نداشته باشيم آيا اين احساس طبيعي است؟
اگر قرار است آدم جواني که کاملا سالم، زنده، فعال و ورزشکار است، ظرف دو هفته با کمي سرفه و کمي تب ناگهان ريهاش سفيد شود و از دست برود، صحنهاي که بارها در اين ماهها متاسفانه تجربه کرديم، پس اين زندگي براي چيست؟ چرا بايد تلاش کنيم؟ همه دستاوردهايمان، نمره، مدرک، شغل و مقام چه اهميتي دارد؟ اين همه تلاش براي موفقيت کسب کردن، در يک لحظه بر باد برود، اصلاً چرا بايد به آن اهميت بدهيم؟
غلبه حس پوچي و از درون بيمعنا شدن، ويژگي دوران معاصر ماست. کرونا فناپذيريمان را به يادمان آورد و با اين همه تلخي به ما آموخت که تلاش براي هر هدف خواستني اگر در لحظه هم نتواند سيرابمان کند، چيزي کم دارد. اگر جزء جزء تلاش ما براي رسيدن به هدف، شمهاي از آن هدف را نداشته باشد، حتي زمان خيلي طولاني هم براي از بين بردن حسرت و نارضايتيمان کافي نيست.
اميدوارم اين دوران با همه سختيهايش، بيشترين بهرهها و دستاوردها را براي سلامت همه شما عزيزان به همراه داشته باشد.
پايان گفتگو//
مرجان خرم
: