• 1400/07/03 - 08:33
  • - تعداد بازدید: 155
  • - تعداد بازدید کنندگان: 155
  • زمان مطالعه: 12 دقیقه

گفتگو با مردي پرتلاش که رمز موفقيت را بودن در کنار مردم مي داند

گفتگو با مردي پرتلاش که رمز موفقيت را بودن در کنار مردم مي داند

261908.mp3 گفتگو با مردي پرتلاش که رمز موفقيت را بودن در کنار مردم مي داند









گفتگو با مردي پرتلاش که رمز موفقيت را بودن در کنار مردم مي داند



گفتگو با مردي پرتلاش که رمز موفقيت را بودن در کنار مردم مي داند


ميهمان اين هفته تاريخ شفاهي زاده شهرستان جوين از ديار سربداران سبزوار بزرگ است. او در خرداد ماه سال  ???? در خانواده اي متوسط متولد و بزرگ مي شود؛ دوره ابتدايي را در سبزوار و دوره متوسطه را در مشهد مي گذراند.
دوران متوسطه و زندگي در مشهد بهترين فرصت براي آشنايي با فعاليتهاي احتماعي و سياسي را براي او رقم مي زند و مسجد کرامت پاتوق آن روزهاي او مي شود. مسجدي که پايگاه انقلابيون مشهدي بوده و آن را به عنوان مبدا تحول انقلاب ?? در مشهد مي شناسند.
سال ???? ديپلم طبيعي مي گيرد و همان سال در کنکور قبول مي شود و به تهران مي آيد. تحصيل در تهران زمينه را براي حضور در فعاليتهاي سياسي سالهاي منتهي به انقلاب اسلامي ?? بيشتر از قبل براي او فراهم مي کند.
دکتر محمد تقي جغتايي؛ عضو فرهنگستان علوم پزشکي ايران و رييس دانشکده فناوري نوين پزشکي دانشگاه علوم پزشکي ايران بر اين باور است، مطالعه زندگي نامه افراد موفق يک واقعيت را نمايان مي کند که حتما جداي از حوزه تخصصي خود در فعاليت هاي اجتماعي نقش داشته و از مردم زمانه خود جدا نبوده است.
آقاي دکتر، جنابعالي سال ?? به تهران آمديد و دانشجوي دانشکده توانبخشي و رفاه اجتماعي شديد؛ اين همان دانشکده اي است که ذيل انجمن توانبخشي در سال ???? راه اندازي شده بود؟
بله، دکتر سيد شجاع الدين شيخ الاسلام زاده آخرين وزير بهداري قبل از پيروزي انقلاب، سال ???? انجمن توانبخشي را راه اندازي کرد و فعاليت دانشکده هم با سه رشته فيزيوتراپي، کاردرماني و گفتار درماني با حمايت اين انجمن تاسيس شد.
محل دانشکده کجا بود؟
چهار راه کالج در نزديکي انجمن؛ دانشکده کوچکي بود و تعداد دانشجويان هم کم اما دانشجويان در فعاليتهاي اجتماعي فعال بودند. بسياري از آنها در دوران پس از انقلاب مسئوليت هايي در سطوح مديريتي کشور داشتند. البته گروه هاي سياسي مانند دانشگاههاي بزرگ در دانشکده وجود نداشت اما دانشجوياني مانند ما که تعلقات مذهبي داشتند، همديگر را پيدا کرده بوديم و علاوه بر فعاليت هاي فرهنگي، فعاليت هاي سياسي هم داشتيم.  
زماني که امام خميني دوازدهم بهمن ?? به ايران آمدند، قرار بود که دانشجويان هم فکر دانشکده جز حلقه اول در مراسم استقبال باشيم. شب رفتيم مسجدي در باقرآباد خوابيديم اما صبح روز بعد در شروع مراسم با هجوم مردم همه چيز بهم خورد.
مسئولان دانشکده مانع فعاليت سياسي شما نمي شدند؟
آن سالها دکتر رضا افتخاري از متخصصان طب فيزيکي مسئوليت دانشکده را به عهده داشت. انصافا آدم بسيار خوب و همراهي بود. بعد از انقلاب  هم ماند اما بعد از انقلاب فرهنگي استعفا داد.
چه زماني فارغ التحصيل شديد؟
سال ???? فارغ التحصيل شدم. زمان انقلاب يک ترم وقفه افتاد. انقلاب فرهنگي هم که وقفه اي چند ساله ايجاد کرد.
در دوران انقلاب فرهنگي چه فعاليتي داشتيد؟
با آغاز انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاه ها فعاليتهايي در آموزش و پرورش و نهضت سواد آموزي داشتم و بعد از بازگشايي دانشگاه ها شوراي مديريت اجرايي در دانشگاه ها تشکيل شد که ترکيبي از اعضاي هيات علمي و دانشجويان بودند و من به عنوان يکي از اعضاي شوراي در راه اندازي مجدد دانشکده نقش موثري داشتم.
و با پايان يافتن انقلاب فرهنگي دکتر کنزي رييس دانشکده شدند.
بله، بعد از انقلاب فرهنگي و بازگشايي مجدد دانشگاه ها آقاي دکتر مسعود کنزي از سازمان بهزيستي آمد و سالهاي طولاني رييس دانشکده ماند.
با آمدن دکتر کنزي، نظر ايشان اين بود که فضاي فيزيکي دانشکده کوچک و اجاره اي است و چون از مديران سازمان بهزيستي بود با کمک ايشان دانشکده به جاي فعلي در خيابان ميرداماد منتقل شد. من و دکتر ابراهيمي؛ رييس فعلي دانشکده و دکتر کنزي چند جا را ديديم و در نهايت محل فعلي را انتخاب کرديم.
سرانجام انجمن توانبخشي چه شد؟
اوايل انقلاب با مصوبه شوراي انقلاب از ادغام انجمن توانبخشي با چند مجموعه ديگر از جمله انجمن ملي حمايت از کودکان، سازمان بهزيستي تشکيل و مرحوم دکتر قياض بخش به عنوان وزير مشاور و رييس اين سازمان انتخاب شد.
در سال ???? هم  با ادغام دانشکده توانبخشي، دانشکده پرستاري، مرکز پزشکي ايران و مجتمع پزشکي طالقاني، دانشگاه علوم پزشکي ايران به شکل امروزي شکل گرفت و من هم در کنار دکتر خسروي؛ رييس وقت دانشگاه در شکل گيري دانشگاه نقش اساسي داشتم؛ عضو شوراي جهاد دانشگاهي دانشگاه علوم پزشکي ايران هم بودم.


فرموديد سال ?? فارغ التحصيل شده بوديد، آيا همچنان در دانشکده بوديد؟


آن موقع نيرو براي آموزش کم داشتيم، خيلي از مدرسان ما قبل از انقلاب از خارج از کشور مي آمدند. بنابراين بعد از فارغ التحصيلي در سال ?? با ليسانس به عنوان مربي عضو هيئت علمي دانشکده توانبخشي شدم.
دانشکده توانبخشي در آن سالها چند نفر هيئت علمي داشت؟
عرض کردم تعداد اعضا هيئت علمي کم بود. قبل از انقلاب بخشي از خارج مي آمدند و عده اي هم از دانشگاههاي داخل دعوت مي شدند. من خودم آناتومي را با دکتر بامشاد گذراندم. عامل علاقه مندي من به آناتومي ايشان بود. دکتر بامشاد از دانشگاه تهران مي آمد و در مرکز پزشکي ايران و مجتمع طالقاني هم درس مي داد.
مقاطع بعدي تحصيل را کجا گذرانديد؟
سال ???? مقطع فوق ليسانس آناتومي را به پايان رساندم و بلافاصله هم در دومين دوره دکتراي همين رشته در دانشگاه علوم پزشکي تهران پذيرفته شدم.
همزمان هم تدريس مي کرديد؟
بله، سال ?? به دانشکده پزشکي و گروه آموزشي آناتومي آمدم. آن موقع استاد دکتر بامشاد مدير گروه بود. دانشکده هم در محتمع بيمارستاني حضرت رسول (ص) قرار داشت. آن سالها  نياز شديد به مدرس وجود داشت چون سالانه بيش از چهارصد دانشجوي پزشکي پذيرش مي شدند.
 با آمدن دکتر سجادي ايشان دنبال تحول و جابه جايي بود و از من مي خواست که مدير گروه بشوم. اما پاسخ من اين بود تا زماني که دکتر بامشاد است، کمکش هستم. تا اينکه يک روز دکتر بامشاد از من خواست که به دفتر دکتر سجادي برويم و خود ايشان گفتند، «من ديگر نمي خواهم، مدير گروه باشم و دکتر جغتايي را پيشنهاد مي دهم»؛ از آن موقع بيست سال مديريت گروه آناتومي را بر عهده داشتم.
چه سالي؟
سال ????؛ زماني که من مدير گروه شدم مقطع ارشد و دکترا نداشتيم. پيگيري کرديم دوره فوق ليسانس و دکتراي تخصصي را تاسيس کرديم.
همزمان سال هاي ?? و ?? زماني که دکتر ملک زاده وزير بهداشت و دکتر کنزي معاون دانشجويي وزير بود، من قائم مقام دکتر کنزي شدم. بعد از مدتي مديرکل بورس و دانشجويان خارجي شدم و در اين دوره اغلب اساتيد به نام دانشگاه هاي علوم پزشکي سراسر کشور و از جمله دانشگاه خودمان براي ادامه تحصيل به خارج از کشور اعزام شدند.
در سوايق کاري جنابعالي، راه اندازي و رياست دانشگاه علوم توانبخشي نيز ديده مي شود، ماجراي تاسيس اين دانشگاه را مي فرماييد؟
دکتر محمدرضا محمدي سال هاي ???? تا  ???? رييس سازمان بهزيستي کشور بود. من ايشان را از دوره جنگ تحميلي مي شناختم. در دوران جنگ چندسالي دبير ستاد امداد و درمان جنگ بودم، آن دوره با ايشان آشنا شدم. دکتر نوربالا مسول بهداري سپاه و دکتر محمدي قائم مقام ايشان بود.
تشخيص دکتر محمدي اين بود که در حوزه توانبخشي نيروي آموزش ديده به اندازه کافي در کشور نداريم. بنابراين ايده راه اندازي يک مؤسسه آموزش عالي توانبخشي را مطرح کرد و اين موسسه با مجوز شوراي گسترش دانشگاه ها  در ???? تأسيس شد و من به عنوان موسس و اولين رييس اين دانشگاه مشغول به کار شدم.
چرا دانشکده توانبخشي دانشگاه ايران را با قدمت چند ساله به دانشگاه تبديل نکرديد؟
اين ايده مطرح بود. دکتر محمدي موضوع تمرکز همه دانشکده هاي توانبخشي در يک مجموعه دانشگاهي را مطرح کرد اما ما مخالف بوديم.
چرا؟
چون توانبخشي بخشي از پزشکي است و نمي تواند جدا از هم باشند. ضمن اينکه مکمل هم هستند. رقابتي هم بين دانشکده هاي توانبخشي و دانشگاه توانبخشي شکل گرفته بود که خودش عامل رشد آنها مي شد.
موضوع ديگر اينکه نيروي آموزش ديده توانبخشي در کشور کم بود و نياز به تربيت دانشجو در مراکز آموزشي ديگر هم احساس مي شد.
سال هاي پر مسئوليتي داشتيد، کلاس هاي درس تان در دانشگاه علوم پزشکي ايران برقرار بود؟
در تمام اين سالها روزهاي يکشنبه و سه شنبه در دانشگاه علوم پزشکي ايران حضور داشته و تدريس کردم، الان هم همين طور است. زماني که من و دکتر کنزي در معاونت دانشجويي وزارت بهداشت بوديم، خدمت زيادي هم به دانشگاه ايران و هم به توانبخشي کشور کرديم. افراد زيادي از جمله دکتر ابراهيمي رييس فعلي دانشکده توانبخشي در همان دوران به خارج از کشور اعزام شد. دکتر آخوندي، دکتر منتظري و دکتر نشاسته ريز از بورسيه هاي همان دوره هستند.
دکتر ملک زاده و دکتر کنزي خيلي کمک کردند و انصافا توجهي به گرايش هاي سياسي افراد نداشتند و اختيار عمل به من داده بودند. تقريبا سالي ??? نفر اعزام به خارج از کشور داشتيم.
آيا کشور به اين تعداد اعزام دانشجو نياز داشت؟
بله نياز بود. دوره هاي دکتراي تخصصي در کشور محدود بود. چند رشته بيشتر نبودند و آنها هم در کنار دوره هاي دستياري ارائه مي شدند. اين اعزام دانشجو به خارج از کشور ادامه داشت، بعد از من دکتر روح الاميني آمد و بعد از ايشان دکتر کشاورز.
در آن دوره همزمان اولين بورد توانبخشي هم در وزارت بهداشت تاسيس کرديم. آن موقع توانبخشي يک بورد بيشتر نداشت. رشته ها از هم جدا نبودند و من دبير بورد شدم. رشته ها اغلب در سطح ليسانس بودند و با برگشت دانشجويان اعزامي به خارج کشور کم کم فوق ليسانس و PHD  اضافه شدند و رشته هاي توانبخشي گسترش پيدا کردند و بوردهاي مختلف تشکيل شد.
در آن ايام اولين انجمن علوم تشريحي را نيز با مرحوم دکتر بامشاد و چند نفر ديگر تاسيس کرديم.
تا چه سالي در دانشگاه بهزيستي مانديد؟

 سال ??  کاملا از دانشگاه بهزيستي به صورت تمام وقت به دانشگاه علوم پزشکي ايران برگشتم. آن موقع مرکز تحقيقات سلولي مولکولي تازه شکل گرفته بود، من از موسسين آن بودم. خواستند که مسؤليت آن را بپذيريم و رييس مرکز تحقيقات سلولي مولکولي شدم. آن موقع امتياز مرکز پايين بود. بعد از دو سه سال کار، بيش از ده سال است که مرکز تحقيقات سلولي مولکولي هميشه در جايگاه اول مراکز تحقيقات دانشگاه قرار دارد.
اينجا يادي از دکتر سيد جمال سجادي بکنيم که براي راه اندازي مرکز علوم پايه تجهيزات خوبي خريداري کرده بود و ما در مرکز تحقيقات سلولي ملکولي از آن ها استفاده کرديم. البته بعدها هم تجهيزات جديد اضافه شدند.
مدتي هم براي تحصيل و پژوهش به انگلستان رفتيد، اين فرصت مطالعاتي مربوط چه سالهايي بود؟
من دو دوره کوتاه فرصت مطالعاتي به انگلستان رفتم يک مدتي ليدز و ديگري در کينگز کالج لندن بودم. آن موقع در دانشگاه بهزيستي بودم سال  ???? دوره نوروآناتومي را در دانشگاه ليدز و ???? علوم اعصاب را در کينگز کالج گذراندم.
در سالهايي که مدير گروه آناتومي بوديد، رشته هاي مختلف راه اندازي شد، مهم ترين آنها را مي فرماييد؟
هميشه دوست داشتم دو رشته مهندسي بافت و علوم اعصاب در دانشگاه علوم پزشکي ايران راه اندازي شود. پيگيري کرديم و مجوز PHD علوم اعصاب را در سال ???? از شوراي گسترش گرفتيم.
آيا دانشگاههاي ديگر اين رشته را داشتند؟
خير، مسؤل برنامه ريزي اين رشته در کشور من بودم. بعد از اخذ مجوز همزمان دانشگاه علوم پزشکي تهران هم با ما شروع کرد. آن موقع رشته هاي بين رشته اي به سختي راه اندازي مي شد.
دکتراي مهندسي بافت هم سال بعد راه اندازي شد که برنامه آن را من و دکتر صمدي نوشتيم.  بعد از آن رشته بيولوژي توليد مثل براي اولين بار در کشور در گروه آناتومي دانشگاه علوم پزشکي ايران راه اندازي شد.
قبل از ادغام اين سه رشته جزء گروه آناتومي بودند. در دوران ادغام و تأسيس دانشکده فناوري نوين دانشگاه تهران اين سه رشته در اين دانشکده ارائه مي شد. در حال حاضر هم رشته بيولوژي توليدمثل در گروه آناتومي و دو رشته مهندسي بافت و علوم اعصاب در دانشکده فناوري نوين دانشگاه علوم پزشکي ايران ارائه مي شوند.
اشاره به ادغام دانشگاه علوم پزشکي ايران و تهران کرديد، از آن روزها براي ما بگوييد.
يک روز صبح آمديم و ديديم تابلو دانشگاه تغيير پيدا کرده و ادغام انجام گرفته. بعد از ادغام مديرگروه نبودم و فقط تدريس مي کردم. البته رييس مرکز تحقيقات سلولي ملکولي و دبير بورد آناتومي بودم.
براي انتزاع دانشگاه تلاش کرديد؟
حتما تلاش کرديم؛ هميشه مخالف بودم و در نشست هاي متعدد به عنوان مخالف صحبت مي کردم. هر چند مديريت کرديم که دچار حواشي هم نشويم. واقعيت اين است که اين ادغام دو ساله، اثر بسيار بدي بر فعاليتهاي دانشگاه داشت.
دانشکده فناوري نوين بعد از انتزاع در دانشگاه علوم پزشکي ايران شکل گرفت؟
بله اما قبل از ادغام مجوز دانشکده را از شوراي گسترش گرفته بوديم. ايده راه اندازي دانشکده متعلق به دکتر عبدالرضا پازوکي؛ معاون وقت  آموزشي دانشگاه بود. بعد از انتزاع قرار شد بر اساس همان مجوز دانشکده راه اندازي شود.
و رييس دانشکده فناوري نوين شديد.
بله اليته پيشنهاد من به دکتر ميراسماعيلي؛ رييس وقت دانشگاه، دکتر صمدي بود اما در جلسه اي که برگزار شد، نظر همکاران انتخاب من بود و بنده هم در مقابل عمل انجام شده، قرار گرفتم و رييس دانشکده فناوري نوين شدم.
و اين مسئوليت همچنان ادامه دارد.
بله. در سال ???? نيز انجمن علوم اعصاب را تأسيس کرديم که دو دوره چهارساله رياست آن را به عهده دارم. دو مجله يکي با عنوان تازه هاي علوم اعصاب توسط يک گروه دانشجويي به صورت فصلنامه و ديگري يک مجله علمي با عنوان Basic and clinical neuroscience به زبان انگليسي در انجمن منتشر مي شوند که اين مجله اولين مجله ISI دانشگاه علوم پزشکي ايران و معتبر در منطقه است.
پايان گفتگو
حسين دزفولي



  • گروه اخبار : [اخبار پايگاه]
  • کد خبر : 261908
:
کلیدواژه ها
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

Template settings